قصه ي روزگاران ...

ساخت وبلاگ

دست های بسته ی آسمان ...

میان نگاه تبدار کودک رؤیا، خورشید می خندد در دل گریان ابرها ...

چشمهای باران با چتر مژه های نم گرفته از قصه ی روزگاران ،

رنگین کمان جلوه گرفته از زخمی سخت بر گونه ی سرخ فام آسمان ...

کویر خسته از گردش پریشان روزگار ، سر بر دامان سوخته ی نگاه خورشید دارد ...

در امتداد  این جاده ،باور یک رؤیا، آبی آسمان را به آغوش خاکستری زمین می سپارد ...

تلاقی گرمای اشک در برودتی سخت ، قندیلی نقش می بندد بر شیارهایی کهن ...

نهاد آه، کودکی رسم می کند تصویر دلش را بر های نشسته بر شیشه ی افکار...

سکوت سرد سوختن ......
ما را در سایت سکوت سرد سوختن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : edaltangam9 بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 30 دی 1397 ساعت: 2:32