واژه هايي مبهم ...

ساخت وبلاگ

سخت است  دلتنگی را به تصویر فهم در اسارت واژه ها کشیدن ...

که فریادی فراتر از عشق می سراید تب لحظه ها در درد خفته ی زمان ...

ساحل دریا را قراری نیست ... طوفان دل سد مژه ها را که در هم می ریزد آوای دلتنگی می سراید نهفته در جاری لحظه ها ...

 کنار نگاه خورشید یاس ها بی قرارند ....

آفتابگردانها را خیالی نیست که شب نیز بودن خود را فراموش کرده است ...

 برکه ای در گوشه ی خلوت خویش نوازش می کند دل پرغصه ی ماه را و سپیداری می خواند در دل ابر ،داستان دلدادگی مهتاب را

... در افق نگاه بارانی محو می شود کبوتری رها در دل قفس ساخته ی زمان ...

در عمق  فاصله ها بی رنگ می شود سرای دنیا ...

 نسیم گذر خاطرات، گیسوان طلایی دشت را شانه ی آشفتگی جنون می کشد و او می بافد به عشق ،موهای بلند دریا را ...

پروانه ای زخمی جا خوش می کند در خوشه های طلایی گندمزاری روییده در دشت خاطرات ...

به زخ می کشد قانون زمانه تند باد باید ها و نباید ها را ...

و او می نویسد فراتر از نوشته ی آدمیان دل نوشته های یافته یِ ...خود را ...

 در تنگناه نگاه زمان نگذار چشمهای آبی صبرت بر جوی غم گذر کند ....

در مه روزگاران درجاده ی به سکوت نشسته ی انتظار ، همدم تمام لحظه ها ، در وراء ابرهای دلتنگی در خاکستری رنگهای بی

رنگی، نگاهی پر غوغا و پریشان می جوید لبخند آفتاب را ...

 تلاقی اشک و لبخند باران، رنگین کمانی می شود که رنگ می بخشد لحظه های تب دار غم را ...

واژ ها تنیده در هم می بافد کلافی سر درگم .. مبهم در واژه ها لبریز از ...

سکوت سرد سوختن ......
ما را در سایت سکوت سرد سوختن ... دنبال می کنید

برچسب : واژه,هايي,مبهم, نویسنده : edaltangam9 بازدید : 20 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 5:27